نظر ائمه درباره مختار ثقفی چیست؟
نظر ائمه درباره مختار ثقفی چیست؟ شاید تا پیش از ساخت سریال مختارنامه کمتر کسی این شخص را می شناخت، اما پس از ساخت سریال و پخش آن که بارها تکرار شد، سوالاتی راجع به مختار ثقفی مطرح شده است. آیا مختار ثقفی واقعی هم مانند مختار که در سریال نشان داده شد آدم درستی بود و ائمه و اهل بیت او را تحسین می کنند؟ در این مطلب از رسانه عابدون به زندگی مختار و رضایت اهل بیت از او می پردازیم.
رضایت اهل بیت از مختار ثقفی
از مجموع قرائن و روایات به دست میآید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان به سر میبرد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت (علیهالسّلام) نبود، میثم این امر را به مختار گوشزد میکرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات به دست میآید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد (علیهالسّلام) بوده است.
از جمله این روایات، اجازهای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است. ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او متار نمیشود، ولی با توجه به اینکه از طرفی، مختار میدانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمیکند، و عدم اذن مستقیم از امام (علیهالسّلام) به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه میرود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش میکند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی میگوید که مختار از آن، اجازه برای قیام میفهمد و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، میتوان گفت اجازه او با اذن امام سجاد بوده است.
روایات درمورد مختار
در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:
مذمت مختار
دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی میکند.
در مورد این روایات میتوان گفت:
اولا: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.
ثانیا: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت (علیهالسّلام) و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعا خداوند و اهل بیت (علیهالسّلام) بوده است پس چطور میتوان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت (علیهالسّلام) بوده است. پس به نظر میرسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.
مدح مختار
در مقابل روایاتی است که به مدح مختار و قیام او پرداخته است، که چند مورد از آنها را ذکر میکنیم:
۱) حضرت امیر (علیهالسّلام) میفرمایند:
«سیقتل ولدی الحسین و سیخرج غلام من ثقیف و یقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»
«به زودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمیکشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشتههای آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید»
۲) حضرت امیر (علیهالسّلام) در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل میفرمایند:
«به زودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شدهاند، همان گونه که بنی اسرائیل گرفتار عذاب شدند… او جوانی از قبیله ثقیف است که او را “مختار بن ابی عبید” میگویند.»
۳) ابا عبدالله (علیهالسّلام) ، پس از خطبهای که در راه کربلا ایراد نمودند، میفرمایند:
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از اینها بگیرد»
۴) پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد (علیهالسّلام) ، ایشان در حق مختار فرمودند:
«حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید»
۵) پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:
«خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید»
۷) نزد امام باقر سخن از مختار به میان آمد: عدهای به وی ناسزا میگفتند، حضرت فرمودند:
«به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و….
۸) امام صادق (علیهالسّلام) هم در مورد او فرمودند:
«(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نیست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد»
نتیجه گیری از روایات
از مجموع این احادیث به دست میآید که در شخصیت و حسن عقیده مختار هیچ شک و شبههای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است.
و از طلب رحمتی که حضرت سجاد (علیهالسّلام) در حق او نمودند، روشن میشود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد “کیسانی” بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی ائمه (علیهالسّلام) برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.